یکشنبه، دی ۰۴، ۱۳۸۴

!

از comment moderation استفاده نمی کردیم که لطف یکی از دوستان شامل حال ما شد!
با جاهلی و فلسفی افتاد خلافی_ _ _ _ _چونان که بس افتد به سر لفظ ِ کرانه
هر مشکل کان بود بر آن کرد_ _ _ _ _جوابی مرد از ره تعلیم و نه علم بچگانه
در کارش آورد دل از بس شفقت برد_ _ _ بر راهش افکند هم از روی نشانه
خندید به سخریه بر او جاهل و گفتش:_ _ _ هر حرف که گویی همه یاوه است و ترانه
در خاطرش افتاد از او مرد که پرسد:_ _ _ تو منطق خواندستی بیش و کم یا نه؟
زین مبحث حرفی ز کسی هیچ شنیدی_ _ _ یا آنکه ترا مقصد حرف است و بهانه؟
رو بر سر خانه ببرد کور اگر او_ _ _ _ بر عادت پیشین بشناسد ره خانه
جوشید بر او جاهل کاین ژاژ چه خایی_ _ _ بخشید بر او مرد زهی منطقیانه
گویند:که بهتر ز خموشی نه جوابی است_ _ _ باآنکه نه با معرفتش هست میانه
ما را گنهی نیست به جز ره که نمودیم_ _ _ پیداست وگر نیست در این راه کرانه.
نیما

چهارشنبه، آذر ۳۰، ۱۳۸۴

یلدا

شب یلدا
شب نحس، شب بد یمن،شب اهریمنی
شب آتش افروختن برای جنگ با تاریکی اهریمنی
و یلدا
روز تولد مهر
روز تولد میترای شکست ناپذیر
هزاره ها میگذرد
و در سرزمین آریائیان این کلمات نا آشنا نیستند
اسطورها رنگ باخته اند و کارکرد گذشته را ندارند
اما واژگان دلالت معنایی خود را از دست نداده اند
می توان مدلول جدیدی متصور شد متفاوت از آنچه که بود
نماد ها،استعاره ها و کنایه ها مفری است برای بیان،جایی که آزادی معنایی ندارد
شاید همین رمز ماندگاری مراسم یلدا تا این زمان باشد
تولد مهر مبارک!